کد مطلب:280180 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:233

اعتقاد به لزوم وجود حجت الهی در هر زمان
از جمله تكالیف واجبه ی تو كه در غیبت كبرای امام عصر و ناموس دهر (ارواح العالمین فداه) واقع شده ای آن است كه بدانی خدای تعالی به مفاد انی جاعل فی الارض خلیفة از زمان خلقت آدم الی قیام القیامه یا چهل روز به قیامت مانده - خلیفه و جانشینی و نایبی از جانب خود برای مردم در روز زمین نصب فرموده و هیچ وقت زمین خالی نبوده از حجتی - یا ظاهر و مشهور یا خائف و مغمور - تا آنكه مردمان در هر عصر و زمان ایراد و حجت بر خدا نگیرند كه ما جاهل بویدم و نادان و تو را حجتی و برهان نبود كه از او كسب تكالیف و رفع نادانی خود را نمائیم، بلكه حجت بالغه ی الهیه (عز سبحانه و بهر برهانه) بر مردم تمام باشد كه: در هر عصر و زمان، حجتی از جانب خود روشن و برهانی مبرهن برای شما فرستادم و شما را مامور نمودم كه در معرفت و شناسائی كسب معالم و تكالیف دینیه و دنیویه و اخرویه و ظاهریه و باطنیه و صوریه و معنویه از او بنمائید و تغافل و تساهل نورزید. اگر بعضی مردم مانند یومنا هذا و عصرنا هذا، بخواهند بگویند ما را حجتی ظاهر و ناطق و مشهود و ملموس نیست، سخنی است باطل و از درجه ی اعتبار و اعتماد عاطل است زیرا كه پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در وقت رحلت خود دستورالعملی دادند كه بعد از او امت مرحومه رفتار نمایند. به همچنین حضرت امیرالمومنین (صلوات الله علیه) و سایر اوصیای مطهرین او كه هر یك در زمان خود حجج قاهره ی باهره ی الهیه بودند. واحدا بعد واحد دستور العمل امتی كه در



[ صفحه 29]



زمان آنها بودند دادند. تا آنكه نوبت رحلت به حضرت امام همام حجة الحق علی الخلق امام حسن عسكری (علیه الصلوة و السلام) رسید و آن حضرت نیز هنگام رحلت در خصوص حجت بعد از خود دستور العمل مرحمت فرمودند و حجت خدا را بر خلق بعد از خود كه محمد بن الحسن العسكری ولد سعادتمند آن حضرت باشد و در سن چهار سالگی دارای مرتبه امامت و ولایت بود - مانند عیسی و یحیی (علیهماالسلام) - به مردم نشان دادند. چنانكه به سند صحیح از شیخ ثقه محمد بن عثمان عمری (قدس سره) روایت است كه او گفت:

حسن بن علی (علیهماالسلام) روزی از روزها پسر خود محمد مهدی (صلوات الله علیه) را بر ما عرض كرد و به ما نمود آن وجود مقدس را و ما چهل نفر بودیم كه در منزل آن حضرت فرود آمده بودیم و حضرت امام حسن عسكری (علیه السلام)فرمودند كه: این فرزند من پس از من امام و پیشوای شما است و خلیفه است از جانب من بر شما، فرمان پذیر شوید او را و پس از من پراكنده و متفرق نشوید و به طرق دیگر مروید كه هلاك خواهید شد، و بعد از امروز شماها دیگر محمد مهدی را نخواهید دید.

محمد بن عثمان گفت:

چندی نگذشت كه حضرت عسكری (علیه السلام) از دار دنیا رحلت فرمود.

و بعد از رحلت آن حضرت، امام الانس و الجان صاحب العصر و الزمان محمد بن الحسن (صلی الله علیه و علی آبائه الطاهرین) امام و خلیفه و جانشین الهی شد و از جهت خوف سلاطین جور كه می خواستند آن حضرت را به قتل برسانند، خود را از مردم پنهان می داشت. ولی بعضی موالیان و دوستان و شیعیان آن حضرت به طور پنهان حضور آن حضرت مشرف می شدند و بعضی دسترس نداشتند، اما به توسط كسانی كه حضور حضرتش درك تشرف حاصل می نمودند، عرایض و مطالب و حوائج خود را عرضه می داشتند و به جواب نایل می شدند، تا آنكه از آن حضرت دستورالعملی رسید كه:



[ صفحه 30]



چون خوف زیاد شده و امر بسیار مشكل گردیده، از جانب خود نایب مخصوصی برای شما قرار دادم كه عموم شماه عرایض و حوائج خود را به توسط او به من برسانید و او شیخ ثقه ی معتمد عثمان بن سعید عمروی است كه در زمان حضرت امام علی النقی و حضرت امام حسن عسكری (علیهماالصلوة و السلام) هم، منصب وكالت داشت.

و شیخ ثقه ی مزبور (قدس سره) تا مدت... سال به منصب نیابت و وكالت خاصه از طرف حضرت حجت (عجل الله فرجه و سهل مخرجه) برقرار بود تا در سنه ی... روح پرفتوحش به عالم قدس پرواز نمود، و بعد از او باز به امر حضرت حجت (عجل الله فرجه) ولد ارشد عثمان بن سعید، ثقه ی جلیل القدر محمد بن عثمان بعد از فوت پدر به منصب نیابت و وكالت او را معین و مقرر فرمودند و او ظاهرا مرجع شیعیان بود تا مدت پنجاه سال و كسری كه نوبت او هم به سر آمد، به روایت «عوالم» در آخر جمادی الاولی سنه ی سیصد و پنج و به روایت غیر او در سنه ی سیصد و چهار به عالم باقی شتافت.

پس از رحلت محمد بن عثمان (قدس سره) كه نایب دوم بود، باز به امر امام عصر (قدس سره) به منصب نیابت و وكالت در میان شیعیان معین و منصوب گردید، تا او هم پس از زیاده از بیست و یكسال متصدی بودن به امر سفارت در ماه شعبان سنه ی سیصد و بیست و شش هجری رحلت كرد و او نایب سیم بود. پس از آن به امر حضرت، منصب نیابت و وكالت تفویض به ابی الحسن محمد بن علی سمری (قدس سره) شد و نایب خاص آن حضرت بود. وقتی كه خواست از دار فانی به سرای جاودانی رحلت نماید، شش روز قبل از فوت او این توقیع رفیع از طرف ذی شرف امام زمان (ارواحنا فداه) شرف صدور یافت، و دستور العمل در توقیع مبارك به این مضمون مرحمت و عنایت فرمودند، كما فی «الاحتجاج»:



[ صفحه 31]



بسم الله الرحمن الرحیم، یا علی بن محمد السمری، اعظم الله اجر اخوانك فیك، فانك میت ما بینك و بین ستة ایام،فاجمع امرك ولا توص الی احد یقوم مقامك بعد وفاتك، فقد وقعت الغیبة التامة فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالی ذكره، و ذلك بعد طول الامد و قسوة القلوب و امتلاء الارض جورا، و سیأتی شیعتی من یدعی المشاهدة الا فمن ادعی المشاهدة قبل خروج السفیانی و الصیحة، فهو كاذب مفتری، و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.

وعلی بن محمد سمری هم بعد از شش روز، در ماه شعبان سنه ی سیصد و بیست و نه به روایت ابن طاوس (قدس سره) و در نصف شعبان سیصد و بیست و نه به روایت صاحب «عوالم» و در سیصد و بیست و هشت به روایت «مدینة المعاجز» به عالم قدس رحلت نمود. و بنا به روایت محمد بن یعقوب، محمد بن علی سمری عریضه به حضرت نوشت و خواهش كفن نمود كه معلوم شود وفات او در چه وقت می شود، جواب بیرون آمد كه تو در سال هشتاد و یك به آن محتاج شوی. و كفن پیش از مردن او به یكماه رسید و در همان وقت كه فرموده بود وفات كرد و به عالم قدس رحلت فرمود و این غیبت صغری هفتاد و چهار سال تقریبا طول كشید و در طول این مدت دستورالعملهای كافی و شافی متدرجا برای اشخاصی كه بعد از این در غیبت كبری خواهند آمد - تا ظهور موفور السرور خود - مرحمت فرموده اند و تكالیفی مخصوصه قرار داده اند - علاوه بر تكالیفی كه از آباء كرامش (علیهم السلام) از برای مردم در غیبت كبرای آن حضرت (عجل الله فرجه) رسیده - كه باید موافق آن دستور العملها و تكالیف معینه معمول و رفتار شود. از جمله دستورالعملها كه از آباء گرامش (صلی الله علیهم اجمعین) رسیده، كما فی «الاحتجاج» روی عن علی بن محمد انه قال:

لولا من یبقی بعد غیبة قائمكم من العلماء الداعین



[ صفحه 32]



الیه والدالین علیه و الذابین عن دینه بحجج الله والمنقذین لضعفاء عباد الله من شباك ابلیس و مردته و من فخاخ النواصب لما بقی احد الا ارتد عن دین الله ولكنهم الذین یمسكون ازمة قلوب ضعفاء الشیعة كما یمسك صاحب السفینة سكانها، اولئك هم الافضلون عند الله عز و جل.

از جمله دستور العملهائی كه خود آن حضرت (عجل الله فرجه) مرحمت فرموده اند برای مردم و تكلیف خلق را معین فرموده اند كه در زمان غیبت كبری در امر دین وآئین واصول و فروع خود چه قسم رفتار كنند، توقیعی است كه در زمان محمد بن عثمان (رضی الله عنهما) بیرون آمد در جواب مسائل اسحق بن یعقوب (رحمه الله) چنانچه در «احتجاج» و اكثر كتب معتبره است:

اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیكم و انا حجة الله...

پس امام (عجل الله فرجه) امر و مقرر فرموده اندكه در حوادث وارده ی واقعه رجوع نمائیم به راویان احادیث آنها (سلام الله علیهم) و این راویان و دانشمندان احادیث را حجت خود بر ما قرار داده،هر كه رجوع كرد در امر دین خود به آنها ناجی و هر كه از آنها اعراض كرد، از حجت خدا اعراض كرده و هالك خواهد بود.



[ صفحه 33]